چه کسانی به فرهادی تبریک گفتند؟ + متن تبریک ها
 
PEIMAN
ما از تبار کوروش و فرزند جمشیدیم/ پیروز بی برده . بت نپرستیدیم
 
 
پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, :: 13:34 ::  نويسنده : پیمان

 

بهمن فرمان‌آرا:
«وقتی به دبیرستان می رفتم رادیو برنامه‌ای داشت به‌نام «بیایید با هم دنیای بهتری بسازیم» و مجری این برنامه «دکتر بنی احمد» بود که درباره روان‌شناسی کودک صحبت می کرد. امروز صبح که «اصغر فرهادی» برای دریافت جایزه اسکار به عنوان بهترین فیلم خارجی روی صحنه رفت…
… در میان کف‌زدن‌های زیاد کارگردان برنامه اسکار کلوزآپی از «سارینا فرهادی» که اشک شوق صورتش را خیس کرده بود، نشان داد و با خود گفتم که چهره «سارینا» تصویر دل تمام آنهایی است که سربلندی سینمای ایران را می خواهند، حتی من پیرمرد هم دلم لرزید. موفقیت هر هم‌میهنی در هر زمینه‌ای اسباب غرور برای همه ملت می شود و فرهادی با بردن جایزه اسکار سینمای ایران را بر بال شوق به آسمان هفتم برد و می دانم با هوش و ذکاوتی که در او سراغ دارم او حداکثر استفاده را از این پیروزی برای پیشبرد حرفه‌اش خواهد کرد. نوش‌جانش و هزاران دعای خیر پشتیبانش!
این موفقیت مثل سکه‌ای می ماند که مثل هر سکه‌ای دیگر دو رو دارد و فرهادی یک روی آن را با فیلم فوق‌العاده‌اش تصویر کرده است. اما روی دوم بعد از تبریکات مکرر برعهده ماست و هرکدام از ما سعی می کنیم در کارمان موفق باشیم.
درمورد سینمای ما باید دید مسوولان سینما از این فرصت طلایی چه استفاده‌ای می کنند و اینجاست که برمی گردم به اسم آن برنامه‌ای که در شروع آوردم. از آنجا که من تا اطلاع ثانوی خود را بازنشسته کرده‌ام این‌قدر امروز به خاطر این دوست جوان مسرور و سرحال هستم که برای مسوولان سینما چند پیشنهاد ساده دارم:
۱- «خانه سینما» را به اصناف سینما پس دهید و بعد از تغییر آن دو بند اساسنامه که قبول ندارید، بگذارید که اصناف مختلف سینما، هیات‌مدیره خانه سینمای خود را انتخاب کنند.
۲ – حکم ممنوع‌الکاری و ممنوع‌الخروجی جعفر پناهی را لغو کنید و بگذارید این کارگردان مهم سینمای ایران بار دیگر به ساخت فیلم برگردد.
در خاتمه از شما دعوت می کنم به میمنت و مبارکی این موج شادی سینمای ایران بیایید با هم سینمای کشورمان را دور از تسویه‌حساب‌ها و دشمنی های بی اساس به عنوان یک پدیده افتخارآمیز بستاییم و سد راه پیروزی های آینده‌اش نشویم.»

داریوش مهرجوی:
«با شنیدن خبر اسکار «جدایی» بسیار خوشحال شدم و این جایزه مثل همان گلی بود که در بازی های مقدماتی جام‌جهانی در دروازه‌های آمریکا و استرالیا کاشتیم. به «اصغر فرهادی» و گروه «جدایی نادر از سیمین» تبریک می گویم به خاطر بازی های درخشان و فیلم خوش‌ساختی که به نظرم از بهترین‌های تاریخ سینمای ایران است. امیدوارم این فیلم در همه جای دنیا مخصوصا آمریکا و کانادا به‌خوبی دیده شود و مردم، هرچه بیشتر در سراسر جهان آن را ببینند تا با فرهنگ و خصوصیات ویژه مردم سرزمین ما آشنا شوند.»

رخشان بنی‌اعتماد:
«اصغر فرهادی اولین جایزه اسکار را برای سینمای ایران گرفت، اما افتخاری بالاتر از یک جایزه به ملت ایران داد. کاش زمانی که این جایزه در موزه سینمای ایران جای می گیرد، برای ثبت در تاریخ، گفته‌های اصغر فرهادی کنار آن نوشته شود. نوشته شود تا بازخوانی و به یادها سپرده شود که در زمانه واهمه‌های پنهان از واژه‌های تحریم و تهدید و جنگ، در سحرگاه هشتم اسفندماه ۱۳۹۰، سینمای ایران توانست با زبان هنر، پیام صلح‌خواهی ملت خود را به جهان اعلام کند.»

کیهان کلهر:
«دریافت جایزه اسکار را به اصغر فرهادی و گروهش تبریک می گویم چراکه افتخار بزرگی را نصیب ایرانیان کرد. رقابت در محدودیت بسیار سخت است. وقتی اعلام شد اصغر فرهادی اسکار برده است، اشک در چشمانم جمع شد، اما شاید کسب چنین جایزه‌هایی در موسیقی دشوار باشد چراکه این‌گونه جایزه‌ها به موسیقی تجاری ربط پیدا می کند و ما باید ابتدا خودمان را باور کنیم. امروز می توان به موسیقی ایران امیدوار بود اما باید گفت که ‌در فستیوال‌های موسیقی بخش جایزه وجود ندارد بلکه هنرمند کنسرت خود را اجرا کرده و از صحنه پایین می آید اما همین که نوازندگان ما در نقاط مختلف دنیا کنسرت برگزار می کنند، دلالت بر پیشرفت موسیقی دارد.»

احمد مسجدجامعی:
«یک‌بار در جمع دولت، رییس وقت بانک مرکزی دکترشیبانی با ذوق و شوق بسیار به سویم آمد. او درباره فیلمی از مجید مجیدی پرس‌وجو می کرد و دنبال اطلاعات بود. طبیعی بود که بپرسم، رییس بانک مرکزی چرا باید چنین پرسش‌هایی داشته باشد، اما منتظر نماند و خودش گفت که در اجلاس روسای بانک‌های مرکزی جهان چند نفر از مقام‌های اقتصادی کشورها به او مراجعه کرده و موفقیت سینمای ایران را تبریک گفته‌اند. شب قبل فیلم برگزیده‌ای از مجید مجیدی در مهم‌ترین شبکه‌های تلویزیونی کشور میزبان به نمایش درآمده بود. گروهی در کشورمان موفقیت‌های هنر ایرانی را در جهان به نگاه سیاسی نسبت می دهند و معتقدند که این آثار به دلیل ارایه چهره سیاه از ایران جایزه می گیرند. این نگرش کم و بیش در همه دوره‌ها هوادارانی داشته است، اما به نظر می رسد کسانی که چنین نگاهی را ترویج می کنند نسبت چندانی با هنر ندارند و اعتماد و شناخت‌شان از فرهنگ و هنر ایران بسیار اندک است. چند سال پیش به مناسبت ۲۵ سالگی انقلاب اسلامی می خواستیم از هنرمندان برگزیده‌ای که بیش‌ترین موفقیت‌ها را داشته‌اند، تقدیر کنیم.
دو نفر بیشترین جوایز را از جشنواره‌های جهانی گرفته بودند: عباس کیارستمی و مجید مجیدی. مجیدی بیشترین جوایز داخلی را نیز از آن خود کرده بود. جدا از اینکه چنین نسبت‌هایی را به چنین شخصیت‌هایی نمی توان داد، این پرسش را نیز می توان مطرح کرد که چگونه ممکن است کسانی که جوایز ملی شان نیز اینقدر بالاست، در جشنواره‌های خارجی به دلیل سیاه‌نمایی جایزه گرفته باشند؟ در سال‌های اخیر این نگاه کمابیش اصلاح و از جهاتی منزوی شده است. واکنش عمومی به موفقیت اخیر فیلم اصغر فرهادی نشان داد کسانی که موفقیت هنر ایرانی در دنیا را به حساب سیاه‌نمایی می گذارند، اندکند. البته برخورد هنرمندان ایرانی در واکنش به موفقیت‌شان نیز در این امر تاثیر زیادی دارد. هنرمندان ایرانی به‌رغم اینکه با محدودیت‌های زیادی روبه‌رو هستند، وقتی در چنین جایگاهی قرار می گیرند، خود را در نقش سفیران ملت می بینند. آن چند جمله کوتاه اصغر فرهادی هنگام گرفتن جایزه اسکار، در زمانه‌ای که عده‌ای بر طبل جنگ می کوبند، در اصلاح تصویر ایرانیان به مراتب از بسیاری اقدامات سیاسی و دیپلماتیک موثرتر و کارسازتر بود. نکته جالب درباره فیلم «جدایی نادر از سیمین» این است که این فیلم نه تنها در ایران با استقبال مردم و حتی جشنواره‌های دولتی و غیردولتی روبه‌رو شد که در جهان نیز با استقبال مردمی مواجه گردید. این فیلم پیش از اینکه در جشنواره‌ها کشف و دیده شود، در سینماهای کشورهای مختلف تماشاگران فراوانی یافت. جالب است عده‌ای که در ماجرای «اشغال وال‌استریت» از صدای مردم حرف می زنند، این همه تماشاگری را که فیلم «جدایی نادر از سیمین» را پسندیده‌اند، مردم نمی دانند و آن را به سیاست نسبت می دهند. اگر مردم جهان بیش از حکومت‌هایشان برای ما اهمیت داشته باشند، قطعا موفقیت‌هایی از این دست نیز برایمان ارزش و اعتبار بیشتری خواهد یافت. پیش از این در عرصه هنرهای دیگر نیز موفقیت‌هایی نصیب ایرانیان شده است. در هنرهای تجسمی یا تئاتر نیز هنرمندان ایرانی به موفقیت‌هایی دست یافته‌اند. این هنرمندان در واقع بیشتر کوتاهی های مسوولان را در این زمینه جبران کرده‌اند. به‌رغم تفاوت دولت‌ها، حضور در عرصه‌های جهانی کمابیش یکی از دغدغه‌های مدیریت‌های فرهنگی در دوره‌های مختلف بوده است. حضور در این عرصه‌ها به اشکال مختلفی برای فرهنگ و هنر ایران ممکن است؛ مشارکت در عرصه مدیریت سازمان‌های جهانی، مانند یونسکو، آیسسکو و کنفرانس اسلامی و… حضور موثر در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های جهانی و شرکت در بازار فرهنگ و هنر که در سطح جهانی شتابی فزاینده گرفته و می رود، از بازیگران اول صحنه تجارت جهان شود. بسیاری از سیاست‌ها و راهکارهای این مهم در سند برنامه چهارم توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گنجانده شده است، هرچند کمتر به اجرای آن اندیشیده‌اند. افزون بر همه اینها باید توان و ظرفیت تعامل، گفت‌وگو و مبادله داشته باشیم. بخشی از ظرفیت گفت‌وگو، تعامل و مبادله به توانایی ما در تولید آثار هنری ارزشمند و مورد توجه برمی‌گردد، اما بخشی از آن منوط است به اصلاح نگرش و درک ما نسبت به هنر، شناخت‌مان از هنر تنومند و پرشاخ‌وبرگ ایران زمین و همچنین شناخت‌مان از روابط جهانی، تا بتوانیم با حضور در ایوان و پیشخوان فرهنگ و هنر جهان نقش‌آفرینی داشته باشیم. ایران به دلیل قرار گرفتن در موقعیت ممتاز و ویژه‌ای که از آن می توانیم به چهار راه تمدن‌ها یاد کنیم در شرایط و احوالی است که محل تلاقی چند تمدن مهم جهانی است. قرار گرفتن در چنین موقعیتی خودبه‌خود امکانی را در اختیارمان قرار می دهد که شاید در نگاه نخست بر ما آشکار نباشد، اما بسیار تاثیرگذار است. ماهاتیر محمد معمار مالزی جدید در جلسه‌ای می گفت: «ایران می‌تواند نقش، جایگاه و اهمیتی که در جاده ابریشم تاریخی داشت در جاده ابریشم جدید که مبتنی بر فرهنگ و فناوری اطلاعات است، داشته باشد» تجربه‌ها نشان داده است که ما هرجا با تکیه بر این ظرفیت‌ها و سرمایه‌های انسانی ها به عرصه آمده‌ایم، موفقیت‌ها کسب کرده‌ایم. برای موفقیت نیازی به هزینه‌های هنگفت نیست. بسیاری از آثاری که موفق شده‌اند، اتفاقا آثاری هستند که در چارچوب سرمایه‌گذاری های معمولی داخل کشور و با تکیه بر همین عوامل، سامان‌گرفته‌اند. به هر حال ما نسبت به بسیاری از کشورهای جهان مزیت‌هایی داریم که به‌رغم محدودیت‌ها و موانع، ما را در نقش‌آفرینی در فرهنگ جهان یاری می کند. این مزیت‌های نسبی آگاهانه یا ناخودآگاه در تولید و آفرینش هنری ما نقش دارد. «تئو آنجلو پولوس» کارگردان بزرگ یونان که چندی پیش درگذشت، سال‌های پیش به ایران سفر کرد، دیداری با او داشتم. او در این دیدار موفقیت سینمای ایران را به پشتوانه تاریخی فرهنگ و هنر شکوهمند این سرزمین مرتبط می دانست. با نگاهی به فیلم‌های ایرانی، شاید در نگاه اول چندان با حرف او موافق نباشیم، اما اگر دقیق‌تر فکر کنیم، آیا جایگاه فعلی ما، طرز فکر امروز ما و نگاه ما به انسان، اخلاق و جهان بدون گذشته‌ای که از سر گذرانده‌ایم، می توانست شکل بگیرد؟»

جواد شمقدری:
«با موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» در اخذ اسکار، ذائقه جامعه سینمای ایران که در جشنواره سی‌ام فجر شیرین شده بود، کامل شد. این جایزه گواهی دیگر بر آغاز فصل جدید سینمای ایران است که در قالب سازمان سینمایی به افق‌های بلندتری می اندیشد. قضاوت آمریکایی در مقابل فرهنگ ایرانی سر تعظیم فرود آورد و رای دهندگان آکادمی اسکار در مقابل لابی صهیونیستی که بر طبل جنگ می کوبد واکنش متفاوتی نشان دادند و این ترک آغاز فروپاشی استیلای لابی صهیونیستی بر جامعه و همه نهادهای آمریکایی است. امروز غرب تشنه چشیدن معنویت و طعم اخلاق و تجربه محبت، عاطفه و رفتار انسانی است. زخم‌های شیطانی نیاز به مرهم الهی دارد و سینمای ایران در پرتو فرهنگ اسلامی پاسخگوی این نیاز است. موفقیت آقای فرهادی در دریافت جایزه اسکار حلقه‌ای از موفقیت‌های ملت بزرگ ایران است که آن را به وی و گروه همکارش و سینمای ایران و همه سینما دوستان ایرانی تبریک می گویم.»

 

محمد بزرگ‌نیا:
«ممنون آقای فرهادی که در این زمستان سرد برای ما ایرانیان گرما و شادی آوردی، ممنون که سینمای ایران را به اوج رساندی و ممنون که افتخارات سینمای ایران را کامل کردی.»

جعفر پناهی:
«تبریک و تشکر از اصغر فرهادی که با اولین جایزه اسکار برای سینمای ایران، احساس امید و شادی را به ارمغان آورد. سپاس از خانواده و «خانه سینما» که نام ایران را با هنر و هنرمندی در جهان پرآوازه کرد.»

زهرا اشراقی:
«برخلاف همه تنگ‌نظری ها و پیش‌گویی های برخی از دوستان، فرهادی محبوب اسکار را هم برد. او جایزه‌اش را نه به دلیل فعالیت علیه نقض حقوق بشر در ایران گرفت و نه برای تصویر کردن چهره‌ای سیاه از وطنش؛ فیلم و غنای هنری فرهادی اسکار را از آن خود کرد. حالا نه به دلیل لجبازی و سیاست و نه چالش‌هایی که با آن روبه‌روست بلکه به دلیل چهره نوینی که از سرزمین و مردم میهنش نمایان کرده، شایسته قدردانی است؛ مردمی که به گفته وی: مخالف خشونت هستند و با تمدن‌ها و فرهنگ‌های دیگر سر سازگاری دارند…»

لیلی گلستان:
«من هم مثل خیلی های دیگری که دیشب بیدار بودند، نشستم و همه مراسم را دیدم. وقتی اسم ایران آمد حسابی گریه کردم. از اولین فیلم اصغر فرهادی متوجه شدم که حضور ایشان یک اتفاق تازه در سینمای ماست. فیلم «شهر زیبا» یکی از بهترین فیلم‌های سینمایی است. آدمی است که خیلی اهل جاه‌طلبی نیست، اهل تفکر است و به‌شدت وسواس دارد. فکر می کنم که در آینده خیلی بهتر از این خواهد شد. به ایشان تبریک می گویم و امیدوارم موفقیت‌هایشان ادامه داشته باشد.»

فرزانه ابراهیم‌زاده:
«ترمه جان الان که دارم اینها را برایت می نویسم، من هم مثل تو بغض کردم. شبیه آن لحظه‌ای که تو بغضت را با اشک‌های روی گونه‌هایت فرو خوردی و به قاضی گفتی تصمیمت را گرفتی اما ترجیح می دهی بی حضور نادر و سیمین بگویی. بگویی که در میانه این جدایی کدام یکی را انتخاب کردی. ترمه جان دیشب هم مثل همان موقع با تو بغض کردم. مثل ‌میلیون‌ها نفری که نفس‌شان را با حرکات لب ساندرا بولاک حبس کردند که او بی هیچ پیوند و پسوندی بگوید: «A sepration, Asghar» ترمه جان اما این بغض و گریه از سر شادی بود. از سر شادی که مدت‌ها بود در انتظارش بودیم. از شادی ای که مدت‌ها بود گمش کرده بودیم. از هدیه‌ای که جدایی نادر و سیمین و آن تصمیم تو به ما داد. می‌گویم هدیه به ما چون خودم را مثل آن چند ‌میلیون نفری که نشسته بودند تا همین نام را بشنوند در شادی این جایزه سهیم می دانم. نه برای اینکه بعد از لمس آن مجسمه طلایی رنگ آن را به ۶۰‌میلیون ایرانی که من هم یکی از آنها هستم، تقدیم کرد. برای اینکه من هم شبیه نادر، شبیه سیمین، شبیه سمیه و حتی شاید شبیه تو باشم و این جدایی شبیه زندگی من است. ترمه جان من هم دیشب پا به پای تو بغض کردم و اشک ریختم برای اینکه ۸۴ سال، ۸۴ دوره ۸۴ مجسمه طلایی دست به دست گشته تا به دست تو و این جدایی رسیده است. ترمه جان نمی دانم در آن اتاق پشت میز عدالت چه تصمیمی گرفتی، همان طوری که نادر و سیمین هم نمی دانند اما دیشب با تمام وجودم خواستم که تو نادر را انتخاب کرده باشی و همین جا بمانی چراکه ما به تو، انتخاب تو و این شادی نیاز داریم.»

خانه سینما (هیات مدیره و مدیرعامل خانه سینما):
«اصغر فرهادی کارگردان ارزشمند سینمای ایران دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی از هشتاد و چهارمین دوره مراسم‌ آکادمی را به شماهمکاران هنرمندتان خانواده سینمای ایران و ملت بزرگ ایران تبریک می گوییم شادی توصیف‌ناپذیر ما نه فقط از دریافت این جایزه که از ادب هنرمندانه شما در تقدیم آن به مردم دوست‌داشتنی و صلح‌دوست ایران است که چنین هنرمندان بزرگی را در دامن فرهنگ و معرفت خویش پرورده است مشتاقانه در انتظار بازگشت شما به سرزمین غنی از فرهنگ کهنی هستیم که دستمایه‌های اصلی آثارتان را ازسرچشمه‌های آن بر می گیرید.»

مریلا زارعی:
«دوباره یک شب دیگر بی خوابی را همراه با میلیون‌ها علاقه‌مند در صندوق خاطرات‌مان به یادگار گذاشتیم. شبی که بهانه‌گیران در کمین بودند و ما در اضطراب کسب جایزه یا عدم دریافتش… خدارو شکر می کنم که این اتفاق برای اولین بار در این سینما افتاد و نسل ما با همه ناامیدی های رنگارنگش شاهد این اتفاق تاریخی بود. آرا و نظرات برخی حول این محور دور می زد که اسکار یک جشنواره سیاسی است و دشمنان بنا بر کژاندیشی های همیشگی شان و بنا به مصلحت خود جوایز را تقسیم می کنند… اما نکته جالب اینجاست که در این سیاسی بازی ها و سیاسی کاری ها به یک هنرمند ایرانی که صاحب اندیشه است، توجه می شود و مهم‌تر اینکه به او اجازه داده می شود که به نمایندگی از مردمش پیام انسان‌دوستی و صلح‌طلبی شان را به گوش جهانیان برساند. پیامی که ما طی روزهای سخت این روزها فریاد می زنیم. در این رفت و آمدهای نمایندگان آژانس و نادیده گرفتن حق کشورمان برای دسترسی به تکنولوژی بهتر چه دلچسب است یک نماینده از سینمای ایران در مقابل میلیون‌ها انسان در سراسر جهان فریاد برمی آورد که ما؛ ملت ایران؛ چگونه ملتی هستیم و بار دیگر فرهنگ و تمدن این مردم را یادآور می شود. در زمانه‌ای که هالیوود تمام تلاش خود را برای تخریب فرهنگ و تمدن ما به‌کار گرفته و از هیچ تخیلی برای فرو ریختن تمدن پر قدمت ایران‌مان فرو‌گذار نیست؛ چه زیباست که سینما و سینماگرش بر عنصر لیاقت تکیه کند و به جهانیان تفهیم کند که این مردم متمدن و با فرهنگ همیشه و همیشه پاینده‌اند… با وجود اینکه چند روز نیست که از روزه سکوتی که قصد کرده بودم؛ نگذشته؛ نتوانستم بر قول خود پایبند بمانم و خود را ملزم به نوشتن این چند خط کردم… شاید دلیلش موفقیت بی نظیر اصغر فرهادی بود که امیدوارم باز هم تکرار شود. در آخر با چهره‌ای منبسط و دلی آکنده از شوق و امید و انگیزه‌ای چند هزار برابر برای اعتلای هنر کشورم؛ این موفقیت را به همه مردمم و به همه کسانی که تمام قد به احترام پرچم سه رنگ کشورم ایستادند و اشک شوق ریختند؛ تبریک می گویم. پاینده باد ایران و جاودان خون همه شهدای که برای اثبات حقانیت این مردم و دفاع از خاک‌مان ما را تنها گذاشتند… .»

محمدعلی طالبی:
«مثل هر ایرانی از ساعت پنج صبح تا حدود ساعت هفت شاهد مراسم اسکار بودم و خیلی خوشحال شدم که سینمای ایرانی بعد از ۸۴ دوره اسکار توانست سهمی از این جوایز را به نام خود کند. شاید بتوان گفت که این مهم‌ترین جایزه سینمایی است که اصغر فرهادی موفق شد آن را کسب کند. جایزه‌ای که باعث شادمانی نه‌تنها سینماگران که ‌میلیون‌ها ایرانی در تمام دنیا شد. دریافت جایزه بهترین فیلم خارجی در اسکار به این معنی است که برای یک‌سال آینده فیلمی از ایران به عنوان بهترین فیلم در جهان شناخته شده است. اما این قضیه را به شکل دیگری هم می‌شود نگاه کرد. اینکه آیا واقعا در سینمای ایران به لحاظ امکانات فیلمسازی و سطح زندگی عوامل سینما هم اتفاق مهمی افتاده است؟ به نظر من نیفتاده است. واقعیت این است که در کنار شادی ایجاد‌شده برای این جایزه احساسی دوگانه وجود دارد. ما خیلی خوشحالیم و در عین حال اندوهگینیم. حس دراماتیک در عین خوشحالی به دلیل جایزه، رنجی که از بیکاری هزاران سینماگر و فیلمنامه‌نویس می برند را غمگین هستیم. شاید این اتفاق ما را امیدوار کند که مسوولان سینمایی کشور به ظرفیت‌های سینمایی پی ببرند و با بودجه بیشتر فضایی را ایجاد کنند که سینما بتواند از این بن‌بست خارج شود و همه فیلمسازان با هر عقیده و فکری آزادانه و به‌دور از فضای لابی‌گری و باندبازی بتوانند آثارشان را بسازند. طی این چند سال شاهد بودیم که تعداد زیادی از هنرمندان سینما از بیکاری در رنج هستند و هزینه تامین زندگی خود را ندارند. چون حقوق ماهانه هم دریافت نمی‌کنند. آیا گرفتن جایزه اسکار به این معنی است که وضعیت زندگی این هنرمندان بهبود می یابد. آیا نباید شرایطی ایجاد شود که امکانات سینما به عدالت تقسیم شود؟ فیلمسازان ما در گذشته هم نشان دادند می توانند در عرصه سینما نام ایران را مطرح کنند. این اتفاقات باعث می شود که ما عمیق‌تر به فرهنگ کشورمان نگاه کنیم. می دانیم که «جدایی نادر از سیمین» در یک مقطعی داشت به راحتی متوقف می شد و ساخته نمی شد و اگر این اتفاق می‌افتاد چگونه می‌توانستیم امروز به این افتخار بزرگ ببالیم؟ فکر می کنم هر دولتی در هر کشوری نمی تواند از این اتفاق خشنود نباشد؟ مردم به موفقیت هنری که در فیلمی مثل جدایی نادر از سیمین رخ داده و فیلمی است که به‌شدت به مفاهیم انسانی می پردازد و هیچ مشکلی را برای هیچ دولتی به وجود نمی آورد، نیاز دارد. موفقیت فیلم جدایی نادر از سیمین محصول ۵۰ سال تلاش سینماگران ایرانی است که سال‌هاست خدمت می کنند و همیشه مورد انتقاد بوده‌اند. در نهایت مثل هر ایرانی، اول به آقای فرهادی و بعد به همه مردم ایران تبریک می گویم.»

 

 

فریدون مجلسی:
«این ملت عجیب گهگاه از خودش استعدادهایی بروز می دهد که حکایت از عمق و قدمت فرهنگی آن دارد! وقتی صنعت عکاسی در جهان پدیدار شد، ‌ایران از نخستین کشورهایی بود که با این هنر و فن آشنا شد و تاریخی مصور از دوران اولیه آن برجای گذاشت. به یاد دارم چند سال پیش سفیر هنردوست اسپانیا در مصاحبه‌ای تلویزیونی با حیرت می گفت که عکاسی در اسپانیا، ‌یعنی در زیر گوش زادگاه این فن و هنر، ۶۰ سال پس از ایران کاربرد عمومی یافت! وقتی نخستین گرامافون ساخته شد ‌که صدا را به جای صفحه روی سیلندر ضبط می‌کرد، ‌با اینکه آن شیوه شاید دو سال هم نپایید و به صفحه تخت بدل شد، ‌اما یکی از معدود سیلندرهای برجای مانده همانی است که سخنان مظفرالدین‌شاه را بر خود دارد. سینما نیز به همین ترتیب، ‌چه از مسیر هند و چه مستقیما بسیار زود وارد ایران شد و در گوشه و کنار شهر چندین سینما پارادیزوی خاطره‌انگیر برجای نهاد! در شرایط واقعا‌ دشوار کنونی، «سینمای بی خانه ایران» توانست پیام هنرپروری و هنردوستی ایرانیان را به جهان برساند! سینمای ایران در جبهه مقدم حضور روشنفکرانه ایران قرار گرفت و با موفقیت جدایی نادر از سیمین، در دستیابی به مهم‌ترین و دشوارترین جایزه سینمایی جهان، که بسیاری از برجستگان و سرشناسان تاریخ سینما توفیق آن را نیافتند، در این مسیر دور و دراز و طولانی سرانجام به قله رسید! این قله اورست سینمایی را فتح کرد. من به عنوان یک تماشاگر سینمای ایران، این افتخار را نه فقط به کارگردان و هنرمندان این فیلم به‌خصوص، ‌بلکه به همه کسانی که بار هنری و فرهنگی سینمای پرمحتوا و روشنفکرانه ایران را بر دوش کشیده و آن را در تلاشی امدادی به این قله رسانده‌اند تبریک می گویم و از این گلی که در کویر رویانده‌اند، سپاسگزارم!»

حمیدرضا جلایی پور:
«موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» باعث خوشحالی همه ایرانیان شد؛ برای اینکه فیلمی بتواند در فهرست نامزدهای اسکار قرار بگیرد، باید شش هزار نفر کار را بپسندند و نظر دهند. در نتیجه این جایزه با جوایزی که به ضرب و زور پول نفت به دست می آید، متفاوت است. جایزه اسکار، جایزه‌ای هنری است که باعث افتخار همه هنردوستان است. از سوی دیگر فیلم «جدایی نادر از سیمین» فیلمی بسیار تاثیر‌گذار است. من که خود جامعه‌شناسم به شیوه نمایش طبقات اجتماعی در این فیلم غبطه خوردم؛ فرهادی توانسته به صورت غیراغراق‌آمیزی و در عین حال نافذ دو زندگیی گوناگون در ایران را به تصویر بکشد. سبک زندگی روزمره و تفاوت کنش‌های دو طبقه متوسط و تهیدست در این فیلم خیلی خوب نمایش داده شده است. از سوی دیگر فرهادی روی موضوعی جهانی تمرکز کرده است و همین امر باعث شده فیلم مورد توجه انسان‌های جوامع مختلف قرار بگیرد. مساله اخلاقی و روابط انسانی بین پدر و پسر، زن و شوهر و نسل جدید که با بازی سارینا فرهادی به خوبی در فیلم نشان داده شده از نقاط قوت فیلم است. به نظر من نقش پدر در این فیلم نشان‌دهنده ایران امروز است، پدر در اوج هیبت ولی از کار افتاده است، ایران هم امروز همین شرایط را دارد. بعد اخلاقی که اصغر فرهادی در این فیلم نمایش داده است همه دنیا را تحت تاثیر قرار داده، آموزه‌های اخلاقی و فرهنگی امروز در تمام دنیا موضوعات مطرحی است و این فیلم به زیبایی توانسته این موضوعات را به تصویر بکشاند. در شرایطی که تندروها کوسِ جنگ می نوازند، در قلب آمریکا یک فیلم ایرانی اکران شده، توسط عده زیادی از مردم عادی دیده شده و در نهایت توانسته جایزه اسکار را دریافت کند. این موفقیتی است که افکار عمومی را متوجه مردم ایران می کند و در حقیقت دنیا متوجه طبقه تحصیلکرده و بافرهنگ ایرانی شده که این خود یک عامل ضدجنگ است.»

حمیدرضا آصفی (سخنگوی سابق وزارت امورخارجه):
«در ابتدا من این موفقیت را به آقای فرهادی و تمامی عوامل فیلم و همچنین اهالی سینما تبریک می گویم. این موفقیت باعث شادی هنردوستان شده و به طور حتم سینمای ایران را در یک جایگاه والاتری قرار خواهد داد. خوشحالی دیگر از موفقیت این فیلم این است که برعکس برخی فیلم‌های دیگر که در جشنواره‌ها به دلیل سیاه‌نمایی جایزه می گرفتند، ‌این فیلم به دلیل بار هنری‌اش، برنده جایزه شده است. از منظر دیگر پرداختن به حضور ایران در چنین جشنواره‌ای و برنده شدن دیپلماسی عمومی است. دیپلماسی عمومی اجزای مختلفی دارد از جمله، رسانه – که مهم‌ترین آنهاست- سینما، ورزش، کتاب و مسایلی از این دست. فرهنگ از ارکان جدی دیپلماسی عمومی است و همه کشورها برای تبلیغ سیاست‌های رسمی خودشان از دیپلماسی عمومی یا دیپلماسی فرهنگی که روی پنهان دیپلماسی علنی است، ‌استفاده می کنند. وقتی کشوری تیراژ روزنامه‌هایش‌ میلیونی بوده و به زبان‌های مختلفی منتشر می شود، طبیعی است که می تواند مخاطبان بسیاری را در دنیا جذب کند. حال فیلم و سینما نیز چنین کارکردی دارد و حتی پیشتر از این پیدا کرده است. در پاره‌ای مواقع یک فیلم خوب سینمایی می تواند از چندین جلد کتاب و سخنرانی اثرگذارتر باشد. از این رو دیپلماسی عمومی نقطه قوتی است که جمهوری اسلامی از آن بهره‌مند است زیرا ما برای دنیا پیام و حرف داریم. این به دنبال دارا بودن فرهنگ غنی است که ریشه در ارزش‌های اسلامی- ایرانی ما دارد. به همین دلیل باید بیش از گذشته به دیپلماسی عمومی روی بیاوریم. یکی از راه‌هایی که ایران می تواند پیام خود را اعلام کند، سینماست. شاید ما با موضع‌گیری های سیاسی نتوانیم پیام خود را بیان کنیم. این نشان می دهد که ایران با سینما و هنر مخالف نبوده بلکه آن را تبلیغ می کند که نمونه آن جدایی نادر از سیمین است. این بیانگر جایگاه والای هنر و سینما در ایران است. باز اعتقاد من بر این است که باید با ابزار دیپلماسی عمومی بتوانیم سیاست‌های رسمی کشور را پیش ببریم، به این دلیل که دیپلماسی عمومی، مکمل دیپلماسی رسمی است. چنین رویدادهایی می‌تواند این پیام را داشته باشد که ما کشوری حامی صلح و گریزان از جنگ هستیم. در نهایت اینکه باید چنین توفیقی را برای ایران به فال نیک گرفت که بتوانیم از این‌گونه ظرفیت‌ها در عرصه بین‌المللی بهره ببریم.»

آلفرد یعقوب‌زاده:
«فیلم جدایی نادر از سیمین ساخته اصغر فرهادی نشان داد که می توان به شکلی متفاوت تصویری از ایران را برای جهانیان به نمایش گذاشت. تصویری که طی دهه‌های اخیر توسط رسانه‌های بین‌المللی پخش شده آنچنان خوشایند نبوده است. اما باید توجه داشت ایران کشوری است دارای تمدنی غنی و قدیمی. موضوعات این فیلم برای همگی ما آشنا و قابل درک هستند. فرهادی با هوشیاری کامل سعی کرده تا در دام ملودرام‌های رقت‌آور نیفتد و با روشی عقلانی و زیبا یک موضوع تلخ و در معنا خشن را به بهترین راه نشان داده است. باید در اینجا از هنری نظیر تصویربرداری محمود کلاری یاد کنم که به جزییات و کلیات اثر انسجامی شگفت‌انگیز اعطا کرده است. دوربین کلاری یک ابزار جادویی است که تمامی جزییات را به قول معروف با قدرت جادو کرده است. فیلمبرداری کلاری معرف یک شاهد حقیقی است؛ دوربینی که به هیچ عنوان دچار خیرگی در تصویربرداری شده است. هنر کلاری حقیقتا مرا به یاد آثار آوانگاردهای فرانسوی دهه ۶۰ می اندازد. تمامی این ویژگی های بصری و روایی، قدرت و خلاقیت سینمای ایران را ثابت می کند. من به عنوان یک ایرانی مقیم پاریس به این موفقیت می بالم و افتخار می کنم. به خصوص زمانی که مخاطبان فرانسوی در اکران از این فیلم استقبال کردند شادی ام دوچندان شده، فرانسویان با این فیلم بسیار راحت‌تر برخورد کردند تا با فیلم جدید وودی آلن. این یک سپاس‌گزاری بزرگ و واقعی بود. جدایی نادر از سیمین جایگاه ویژه‌ای در فهرست فیلم‌های اندیشمندانه دارد که تمامی نسل‌ها می‌توانند از آن لذت ببرند.»

امین تارخ:
«دیشب مراسم را دنبال کردم و از تماشای آن لذت بردم، دریافت این جایزه بسیار غرورآفرین است گرچه ممکن است برای بسیاری این جوایز اهمیت نداشته باشد اما من پس از شنیدن نام کشورم احساس کردم غرور ملی ام اقناع شد. تبریک فراوانی به آقای اصغر فرهادی می گویم که این جایزه‌ دلچسب را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. از سوی دیگر به مردم ایران تبریک می گویم و اعتقاد دارم این درخشش‌ها در سینمای ایران ماندگار است و این فیلم نقطه‌ عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود. این فیلم نشان داد که ما نقاط قوت بسیاری را در سینمای ایران داریم. فرهادی توانست این نقاط قوت را بالفعل کند. سینمای ایران بدون تکیه بر تکنولوژی، محتوای اکشن یا سرگرمی صرف توانسته در جهان مطرح شود و فروش ۱۰‌میلیون‌دلاری جدایی نادر از سیمین می تواند به معنای ورود سینمای ایران به عرصه‌ جهانی باشد.»

دکتر هادی خانیکی:
«اعطای جایزه اسکار، درخشش فیلم فراموش‌نشدنی «جدایی نادر از سیمین» را بیشتر کرد و نشان داد که «اصغر فرهادی» به عنوان پدیده‌ای نو در سینمای ایران می تواند همچنان گستره‌های دیگری را پشت‌سر نهد و با این فیلم نشان داد که نه تنها برای مردمش در ایران، بلکه برای اصحاب فن و هنر در همه جهان نیز حرف‌های تازه‌ای دارد و می‌تواند در صدر حادثه‌های مهم سینمایی قرار گیرد. پیش از این، فیلم او از زاویه‌های مختلف فلسفی، فرهنگی، جامعه‌شناختی و سیاسی به‌خوبی در ایران واکاویده شده بود، من تنها می توانم از منظری ارتباطی به این مجموعه، این سخن را اضافه کنم که اثر ماندگار «فرهادی» تصویر واقعی وضعیت ارتباطی و انسداد گفت‌وگو در جامعه ماست. گویا همه از هم جدا شده‌اند و نمی توانند به درستی تا پایان کار با یکدیگر گفت‌وگو کنند. اگر این تصویر تیره است، اشکال در واقعیت آن است نه در قدرت هنرمندانه تصویرگری او. وقتی آینه، نقشی راستین را به نمایش گذاشت، جای شکستن آینه نیست. اکنون مساله فراتر از شناخت، نقد و بررسی فیلم «جدایی نادر از سیمین» رفته است. مساله امروز این است که اندیشه، هنر و کار «اصغر فرهادی» زبانی جهانی یافته و این در امتداد فرآیندی است که بالندگی او را در متن سینمای ایران و ویژگی های ممتاز سینمای خود او قابل فهم کرده است. فرهادی از یک‌سو مشترکاتی با نسل نورسته سینماگر ما دارد و از سوی دیگر توانمندی ها و خلاقیت‌های ویژه‌اش او را از دیگران متمایز کرده است. این یعنی «هویتمندی» او، زیرا هویت داشتن یعنی برخورداری از ویژگی های مشترک از یک‌سو و وجوه تمایز از سوی دیگر. به این اعتبار است که «فرهادی» به هرجا که رفته، موفق بوده است و این کمتر از اسکار نیست. کدام جشنواره معتبر بین‌المللی و کدام صاحب‌نظر و صاحب فن و هنرمند جهانی در طول این یک سال گذشته جز زبان تحسین و تقدیر برای این اثر ماندگار گشوده‌اند؟ نمی توان برای این موفقیت تفسیری غیر از روییدن از متن و شکوفایی طبیعی قایل شد. توفیق فیلم «جدایی نادر از سیمین» نشانی از قدرت اندیشه و زبان هنری «فرهادی» است و این یعنی توانایی و اثربخشی هنر که سال‌ها پیش از این تحت عنوان «قدرت فرهنگ» و پیش‌افتادگی آن بر سیاست محافل آکادمیک و نهادهای معتبر علمی و فرهنگی جهان مثل یونسکو سخن به میان آمده بود. بر این پایه می‌توان امیدوار بود که شکفتگی کار فرهادی جلوه‌ای از امکان گفت‌وگو میان فرهنگ‌ها و زبان‌آوری هنر به‌ویژه هنر سینما در این دوران باشد.»

 

 

 

محمد خزاعی ـ دبیر جشنواره فیلم فجر ـ :
«… و باز هم نام ایران. باز هم فرهنگ با تمدن ایران زمین و باز هم غرور ملی و آوازه خوش هنر ایران بر تارک سینمای جهان. و باز هم اصغر فرهادی. این بار افتخار بزرگ ملی در مهمترین رویداد فرهنگی جهان. اصغر فرهادی که خود فرزند سینمای ایران اسلامی است و فرزند همین خاک با تمدن، افتخاری دیگر را برای سینمای ایران به ارمغان آورد، تا مردم این سرزمین، بار دیگر در فضای غبار آلود و سیاست زده جهان، بدرخشند و نام کشورشان بر بلندای رویداد فرهنگی جهان به صدا در بیاید. فرهادی عزیز… همان روزهای خوشحالی مردم برای کسب افتخار مهم در مراسم جهانی گلدن گلوب، آرزو کردیم تا در دم دمای صبح زمستانی نود، افتخار دیگری را برای مردم کشورت رقم بزنی و تو امروز با اقتدار کامل میان چشم‌های سیاست‌زده صهیونیسم و آمریکا، نام ایران اسلامی و ایرانی را پرآوازه‌تر کردی و نشان دادی رسالت فرهنگی که بر دوش تو به عنوان یک فیلمساز مسلمان و همکارانت بود، به خوبی به سرانجام رسید. این خوشحالی مردم ارزشمندتر از همه جوایزی است که گرفتی. همان خوشحالی رشک برانگیز که در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ریشه کرد تا این نهال رسیده امروز، بر سینمای جهان خودنمایی کند و نام ایران اسلامی پیش‌تر از نام‌های دیگران بیاید. باز هم دستانت را می فشاریم و آرزوی موفقیت‌های بیشتر برای تو و سینمای ایران داریم و به خانواده بزرگ سینمای ایران تبریک می گوییم.»

سیداحمد میرعلایی، مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی:
« مدیریت بنیاد سینمایی فارابی کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را به اصغر فرهادی دست اندرکاران فیلم جدایی نادر از سیمین، اهالی سینما، ریاست محترم سازمان سینمایی  و تمامی مردم فرهنگ دوست کشور تبریک می گوید. خوشحالیم که سینمای ایران توانست بار دیگر مرز های جغرافیایی را در نوردیده و یکی از مهمترین جوایز جهانی را به خود اختصاص دهد. با دریافت این جایزه، مفتخریم که هم اکنون سینمای نوین ایران که بعد از انقلاب اسلامی شکل گرفت با تاسی از فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی توانست اکثر جوایز مهم جهانی را دریافت کند. جدایی نادر از سیمین اثر ارزشمندی در سینمای ایران بود که ابتدا در جشنواره فیلم فجر سال گذشته مطرح شد و به نوعی با دریافت جایزه از فجر، حرکت افتخار آمیز خود را در سینمای دنیا آغاز کرد و دنیا را تحت الشعاع قرار داد. جدایی نادر از سیمین طی فرآیندی کارشناسی شده توسط جمعی از سینماگران کشور که بنیاد سینمایی فارابی آن ها را گرد هم آورده بود، به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار معرفی شد و ثابت کرد که نماینده ای شایسته برای سینمای کشور است و مرزهای تازه ای را در مقابل سینمای ایران گشود، کسب خرس طلایی برلین، گلدن گلوب، جایزه سینمایی سزار و در نهایت اسکار در کنار فروش چشمگیرجهانی، نشان دهنده حضور درخشان این فیلم شایسته در سینمای جهان است. بار دیگر موفقیت این فیلم را به تمامی مردم ایران زمین تبریک و تهنیت می گوییم.»

سید محمد خاتمی:
«به نام خدا. هنرمند گرانقدر جناب آقای اصغر فرهادی، موفقیت چشمگیرتان را در پرآوازه ترین حادثه و مراسم سینمایی که نشانگر شایستگی های شما و هنرمندان عزیز و همکاران ارجمندتان در فیلم”جدایی نادر از سیمین“ است صمیمانه تبریک می گویم. اقبال مردمی در ایران و اهتمام جشنواره های گوناگون و صاحب نظران معتبر در سراسر جهان، پیش از این نیز توانمندی و جایگاه والای سینمای اندیشمند و صاحب سبک ایران را به خوبی نشان داده است و آنان که به ایران و به آیین و فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم دلبستگی دارند و احترام می گذارند، توفیق بزرگ شما را بار دیگر ارج می نهند. این حادثه را باید نشانه ای روشن بر آن دانست که هنر به طور عام و سینما به طور خاص از مهم ترین ابزارهایی است که می تواند در جهان نا امن، جنگ زده و پر از تبعیض و ناروایی و خودکامگی، موجب نزدیکی دلها و چیرگی انسانیت و محبت بر خشونت شود و گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها را به جای تنش و درگیری بنشاند. سید محمد خاتمی. ۸ اسفند ۱۳۹۰»


 

علیرضا امینی :
«من ۱۳ ـ ۱۴ سال قبل دانشجوی تئاتر بودم. آن زمان یکی از دوستانم گفت که تئاتری به نام “ماشین‌نشین‌ها” در تالار مولوی روی سن می رود که نمایش جالبی است. وقتی به توصیه دوستم برای دیدن این نمایش رفتم، دیدم که لاستیکی وسط سن قرار دارد و دو بازیگر در کنار آن به زیبایی نقش آفرینی می کنند؛ آن دو بازیگر اصغر فرهادی و پریسا بخت‌آور، همسرش بودند. اولین دیدارم با اصغر فرهادی به همان نمایش “ماشین‌نشین‌ها” در تالار مولوی برمی گردد. از همان زمان نام “اصغر فرهادی” در ذهن من حک شد. حدود یک سال پس از آن ماجرا، فرهادی در کسوت استاد به دانشگاه ما آمد و با او یک ترم دانشگاهی درس داشتم. سومین دیدارمان هم زمانی بود که ایشان می خواست سریالی برای عید بسازد و من را به‌عنوان بازیگر این سریال انتخاب کرد؛ البته نه او آن سریال را ساخت و نه من بازی کردم. این اتفاقات شیرین جلوتر رفت تا اینکه دوستی مان که از زمان دانشگاه آغاز شده بود در جشنواره فجری که او «رقص در غبار» و من «نامه‌هایی در باد» را داشتیم، بیشتر شد. این خاطره را نوشتم تا بگویم خوشحالم که اصغر فرهادی جایزه اسکار را گرفت اما یادمان باشد که این جایزه حاصل بیست سال تلاش، کوشش، رنج و زحمت اوست. ابتدا باید به دلیل همین ثابت‌قدمی به عنوان یک دوست از صمیم قلب به او تبریک بگویم چرا که با چشمان خودم تلاش شبانه‌روزی اش را مشاهده کردم. داستان او داستان مردی است که زحمت کشید تا کلکسیون افتخارات کشورش در عرصه سینما را پربارتر کند و شادی را برای مردم به ارمغان آورد. باید دریافت اولین اسکار سینمای ایران را ابتدا به هنرمندان این عرصه و سپس به مردم ایران تبریک بگویم. فرهادی با این جایزه راه را برای جهانی شدن سینمای ایران هموار کرد.»


 

هاشم میرزاخانی، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران:
«اصغر فرهادی به مانند بسیاری از بزرگان سینمای امروز ایران فیلم‌سازی را از انجمن سینمای جوانان ایران و از دفتر اصفهان آغاز کرد. وی در سال ۱۳۶۵ به عنوان هنرجو وارد انجمن سینمای جوانان شد. سه فیلم کوتاه دنیای دیوارها، رادیو و ماجراهای آقای فیلم‌ساز حاصل دوران تحصیل و بعدها، همکاری او با دفتر اصفهان است. فرهادی همچنین فیلم‌نامه‌هایش را طی سال‌های ۷۰ تا ۷۱ در بولتن داخلی انجمن به چاپ می رساند. وی امروز بر بلندای قله‌های سینمای جهان، به همراه بزرگان تاریخ سینما ایستاده است. افتخاری بزرگ برای ملت، فرهنگ و سینمای ایران. اینجانب و خانواده‌ی انجمن سینمای جوانان ایران به عنوان بخشی مهم و سرنوشت ساز از بدنه‌ی سینمای کشور، این موفقیت بزرگ را به سینمای ایران و اصغر فرهادی تبریک می گوییم و همراه میلیون‌ها ایرانی امیدواریم این موفقیت مثال اولین گام‌های فرهادی در انجمن سینمای جوانان ایران پویا و مستدام به فردایی پربارتر و با شکوه‌تر راهی شود.

 

 

 


 

سید محمد بهشتی:
«در زمانه‌ای که قحطی خبر خوب است و گروهی هر چند کوچک و پرهیاهو بر طبل‌های جنگ و جدایی می‌کوبند، خبر خوب پیروزی سینمای نجیب ایران با دریافت مهم‌ترین جایزه جهانی سینما توسط هنرمند گرانمایه جناب آقای اصغر فرهادی برای فیلم تحسین‌برانگیز جدایی نادر از سیمین، دل آنهایی را که از این هیاهوی نخراشیده معذب‌اند شاد و امیدوار کرد. فرهادی در چنین بساطی در نی وجود خویش دمید و زمزمه شکایت از جدایی سر داد و عجب آنکه پژواک این ندای آهسته و شریف بر این ظلمت تودرتو و فراگیر غالب آمد: بشنو این نی چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می‌کند. فرهادی کیمیاگری کرد و جدایی را بدل به پیوند کرد و طعم شیرین این پیوند را به ملتی چشانید و آنان را از «فصل» به «وصل» رسانید. تبریک به ملتی که چنین سینمایی دارد؛ تبریک به ملتی که چنین هنرمندانی دارد؛ و تبریک به هنرمندانی که به یاد ایرانیان می‌آورند که کیستند.»


نظرات شما عزیزان:

somaye
ساعت16:16---12 اسفند 1390
سلام آقا پیمان مرسی وبلاگ شما هم عالیه
شما می تونید منو با نام (♥ღ♥ღ♥ وبلاگ عاشقانه♥ღ♥ღ♥)
لینک کنید در ضمن خبر بدید من شما رو با چه نامی لینک کنم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوانpeiman-a16 و آدرس peiman-a16.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->